پارت نود و هفتم

زمان ارسال : ۲۱۳ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 8 دقیقه

الیسا جمله‌ی زیر زبانی ایران را شنید. صورتش از شدت ضرب دست اَمان هنوز می‌سوخت. اما قلبش بیشتر از زخمی که ایران زد جز‌جز کرد:
-بچه‌ات شوهر منه. منم تصمیم گرفتم بیام و با خودم ببرمش.
سر ایران با ضرب سمت الیسا چرخید. زنِ جوان لب‌های جمع‌شده‌اش را تکان داد و گفت:
-حیفه میون آتیش بمونه. گرشا واسه اینجا و بین این آدما خیلی زیاده.
مردمک چشم‌های ایران شروع به لرزیدن کرد. الیسا ت


پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • آمینا

    00

    ای بابا چی شد امشب.مرسی از این پارت طولانی🥰

    ۷ ماه پیش
  • الهه محمدی | نویسنده رمان

    زنده باشی عزیزم

    ۷ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.